دلار یا ریال؟ تجربه دلاریزه شدن اقتصاد اکوادور

دلارزدایی؛ یکی از مهم‌ترین مباحث روز

در روزهای اخیر، بحث دلارزدایی به یکی از مهم‌ترین مسائل اقتصادی تبدیل شده و نظرات مختلفی در این باره مطرح می‌شود. در این قسمت، قصد داریم درباره کشوری صحبت کنیم که رویکرد آن در مدیریت اقتصاد، برخلاف دیدگاه‌های مطرح شده توسط مدافعان دلارزدایی همچون آقای جبرائیلی و دیگر افراد هم‌فکرشان بوده است.

مدافعان دلارزدایی و هدف آن‌ها

برخی از تحلیلگران اقتصادی، که ممکن است تمایلی به بیان صریح دیدگاه‌های خود نداشته باشند، با مطرح کردن شعارهایی همچون “دلارزدایی” یا “حکمرانی ریال” در تلاشند تا این ایده را به پیش ببرند. آنان حتی هشتگ‌هایی مانند #من_ریال_را_دوست_دارم را داغ کرده‌اند. به باور آن‌ها، دلار نه تنها عامل تورم در ایران است، بلکه قیمت آن نیز توسط سفته‌بازان در کشورهایی مانند ترکیه و امارات و حتی از طریق کانال‌هایی نظیر تلگرام دستکاری می‌شود. پیشنهاد آنان چیست؟ حذف دلار از معاملات و قیمت‌گذاری‌ها و اعمال مالیات‌های سنگین بر بازارهای دارایی به‌منظور کنترل تورم. اما هدف اصلی آن‌ها چیست؟ در پایان این مطلب به این سوال خواهیم پرداخت.

اکوادور؛ انتخابی خلاف انتظار

چند وقت پیش، آقای جبرائیلی در توییتی درباره مضرات به‌گفته‌ی خود نئولیبرالیسم صحبت کرده و اکوادور را به‌عنوان نمونه‌ای از آسیب‌های ناشی از اصلاحات صندوق بین‌المللی پول (IMF) معرفی کرده است. اما آیا واقعاً این کشور می‌تواند نمونه‌ای مناسب برای اثبات دیدگاه‌های ایشان باشد؟

اکوادور کشوری کوچک در آمریکای لاتین است که در این قسمت قصد داریم آن را مورد بررسی قرار دهیم. اگر جستجویی در گوگل انجام دهید و از آن بپرسید که واحد پول ملی اکوادور چیست، پاسخ شما این خواهد بود: دلار ایالات متحده!

این کشور نه تنها دلارزدایی نکرد، بلکه یکی از جسورانه‌ترین تصمیمات اقتصادی را اتخاذ کرد: دلاریزه کردن اقتصاد!

اکوادور نمونه‌ای از اجرای یکی از بحث‌برانگیزترین تئوری‌های اقتصادی است که با نام اقتصاددان مشهوری مثل استیو هانکه شناخته می‌شود.

اکوادور؛ سرزمین موز و نفت

اکوادور کشوری کوچک است با مساحتی تقریباً یک‌پنجم ایران و جمعیتی نزدیک به ۱۸ میلیون نفر، که دقیقاً بر روی خط استوا قرار دارد. این کشور علاوه بر صادرات موز، قهوه و محصولات کشاورزی، منبع درآمد مهم دیگری هم دارد: نفت!

اگرچه تولید نفت اکوادور به میزان زیادی نیست و تنها حدود نیم میلیون بشکه در روز است، در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی، نفت یک‌سوم درآمد دولت و نیمی از صادرات کشور را تشکیل می‌داد.

 

شکوفایی اقتصادی پیش از بحران

اکوادور در اواسط دهه ۵۰ میلادی با کشف نفت و رشد صادرات کشاورزی، شاهد رشد اقتصادی چشمگیری بود. نمودار رشد اقتصادی این کشور پیش از بحران، روندی مثبت و روبه‌بالا را نشان می‌دهد.

اما از سال ۱۹۹۷، اتفاقات پی‌درپی، این کشور را وارد بحرانی عمیق کرد.

بحران اقتصادی اکوادور

ال‌نینو: چرخه‌ای آب‌وهوایی که با طوفان‌های سهمگین، باران‌های سیل‌آسا و خشک‌سالی‌های شدید شناخته می‌شود. در سال ۱۹۹۷، یکی از مخرب‌ترین پدیده‌های ال‌نینو تاریخ رخ داد و بیش از ۶۰ میلیارد دلار خسارت به بار آورد.

اقتصاد آسیب‌دیده: تخریب ۱۵ هزار خانه، مرگ ۲۳ هزار نفر، و تعطیلی کشاورزی و ماهیگیری، باعث کاهش رشد اقتصادی و افزایش فقر شد. رشد اقتصادی در سال ۱۹۹۹ به منفی ۴.۷ درصد رسید.

کاهش قیمت نفت: در اواخر ۱۹۹۸، قیمت نفت به ۲۰ دلار سقوط کرد که ضربه‌ای بزرگ به اقتصاد اکوادور وارد کرد.

رکود تجاری جهانی: کاهش واردات از کشورهایی نظیر روسیه، برزیل و کشورهای آسیایی به بحران اقتصادی اکوادور دامن زد.

دولت و بحران بانکی

در مواجهه با این بحران‌ها، دولت اکوادور برای مقابله با شرایط بحرانی، هزینه‌ها را به شدت افزایش داد و کسری بودجه در عرض دو سال به بیش از ۱۲ درصد تولید ناخالص داخلی رسید. این افزایش هزینه‌ها تورم را بالا برد و به کاهش شدید ارزش پول ملی کشور انجامید.

در سال ۱۹۹۸، چند بانک کوچک ورشکسته شدند و مردم به قصد خارج کردن پول‌های خود از بانک‌ها هجوم آوردند. در نهایت، دولت برای جلوگیری از فروپاشی سیستم بانکی، مجبور شد به بانک‌ها کمک مالی کند.

در مارس ۱۹۹۹، بانک‌ها به‌طور موقت تعطیل شدند و مردم از دسترسی به حساب‌های خود محروم شدند. این تعطیلی‌ها که در ابتدا برای یک روز برنامه‌ریزی شده بود، به یک هفته و سپس به تعلیق نامحدود دسترسی به حساب‌ها رسید. در سپتامبر همان سال، دولت دیگر توان بازپرداخت بدهی‌های خود را نداشت و اکوادور وارد مرحله‌ی ابرتورم شد.

تصمیم تاریخی برای دلاریزه کردن اقتصاد

در ژانویه ۲۰۰۰، رئیس‌جمهور وقت اکوادور، جمیل معهود، در روزهای پایانی ریاست‌جمهوری خود، تصمیمی جسورانه اتخاذ کرد. او اعلام کرد که از این پس واحد پول رسمی کشور، دلار آمریکا خواهد بود و هر ۲۵ هزار سوکره معادل یک دلار محاسبه می‌شود.

این تصمیم تأثیرات فوری و مثبتی داشت:

  1. مردم به‌جای سوکره، به‌طور رسمی از دلار استفاده کردند.
  2. تقاضای سوکره کاهش یافت و تورم به سرعت کاهش پیدا کرد.
  3. قیمت‌ها شفاف‌تر شد و امکان مبادلات اقتصادی ساده‌تر فراهم شد.

دلاریزه شدن اقتصاد اکوادور باعث شد که تورم این کشور به سرعت به سطح تورم آمریکا نزدیک شود، چرا که ارزش دلار را از این پس نه دولت اکوادور، بلکه سیاست‌های فدرال رزرو آمریکا تعیین می‌کرد.

سه‌گانه ناممکن و چالش‌های دلاریزه کردن

دلاریزه کردن به این معنا بود که اکوادور دیگر توان چاپ پول برای جبران کسری بودجه را نداشت. دولت مجبور شد مخارجش را به شدت کاهش دهد. مثلاً بودجه‌ی نظامی پیش‌تر ۶۰ درصد کاهش یافته بود، اما این بار فشار بیشتری برای مهار هزینه‌ها وارد شد.

همچنین، اکوادور دیگر سیاست پولی مستقلی نداشت. در شرایطی مثل زلزله یا بحران‌های مشابه، تنها گزینه‌ها، افزایش مالیات یا دریافت وام از خارج بود.

این محدودیت‌ها را می‌توان در چارچوب سه‌گانه ناممکن بررسی کرد:

  • آزادی ورود و خروج سرمایه
  • نرخ ارز ثابت
  • سیاست پولی مستقل

طبق این نظریه، هیچ کشوری نمی‌تواند هر سه مورد را به‌طور همزمان داشته باشد. اکوادور، سیاست پولی مستقل را قربانی کرد تا دو مورد دیگر را حفظ کند.


نتایج دلاریزه کردن در اکوادور

تصمیم دلاریزه کردن هرچند اعتراضاتی به دنبال داشت، اما در بلندمدت نتایج مثبتی به همراه آورد:

  • تورم تک‌رقمی شد و به سطح تورم آمریکا نزدیک شد.
  • فقر مطلق به سرعت کاهش یافت.
    (تصویر: نمودار کاهش فقر در اکوادور)
  • ضریب جینی کاهش یافت و نابرابری کمتر شد.
    (تصویر: نمودار کاهش ضریب جینی)

اما این تصمیم، اثرات اجتماعی و سیاسی مهمی هم داشت. بیش از ۴۰۰ هزار نفر به آمریکا مهاجرت کردند و هزاران نفر دیگر به اسپانیا رفتند. در برخی مناطق تگزاس، زبان غالب اسپانیایی شد.

درس‌هایی برای ایران

اکوادور با دلاریزه کردن اقتصاد، بحران ابرتورم را مهار کرد. اما این تصمیم آخرین راه‌حل بود. کشورهایی مثل استونی، پاناما و مونته‌نگرو نیز تجربه‌های مشابهی داشتند. با این حال، برای ایران، دلاریزه کردن اقتصاد راه‌حل نیست.

ایران تلاش می‌کند سه‌گانه ناممکن را همزمان به دست آورد:

  1. آزادی ورود و خروج سرمایه.
  2. ثابت نگه داشتن نرخ ارز.
  3. چاپ ریال و سیاست پولی مستقل.

این تلاش، منجر به سیاست‌های اشتباهی مثل ارز ترجیحی و جهش‌های ناگهانی نرخ ارز شده است.

اما مسئله‌ای که نگران‌کننده‌تر است، رویکرد افرادی مثل یاسر جبرائیلی است. این افراد با شعارهای ضدنئولیبرالی، به دنبال حفظ کنترل دولت بر اقتصاد و چاپ پول بی‌رویه هستند. این کنترل افراطی، جلوی رشد اقتصادی و آزادی‌های مردم را می‌گیرد و کشور را به سمت فقر بیشتر می‌برد.

به قول میلتون فریدمن:

هر جا میبینیم دولت کنترل فعالیت‌های شهروندان خویش را تا سطح جزئیات در دست گرفته و حتی جزئیات اقتصادش هم از مرکز برنامه‌ریزی می‌شود، این را هم میبینیم که سطح زندگی شهروندان بسیار پایین است و مردم اختیار ندارند حتی سرنوشت خود را تعیین کنند.”


جمع‌بندی

تصمیم دلاریزه کردن اقتصاد برای اکوادور، با تمام چالش‌ها و محدودیت‌هایش، کشور را از بحران ابرتورم نجات داد. این تجربه نشان می‌دهد که سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر کنترل افراطی و چاپ بی‌رویه پول، کشور را به سمت نابودی می‌برد. برای ایران، راه‌حل اصلی، کاهش کسری بودجه، مهار مخارج بی‌رویه و دوری از سیاست‌های پوپولیستی است، نه دلاری کردن اقتصاد.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید